Paratuberclosis (Johne Disease In Ship And Goat)



پاراتوبركلوز (بيماري يون) در گوسفند و بز :

نكاتي در مورد تشخيص و كنترل بيماري :

با وجود اين كه روند آلودگي با مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس در بين تمام نشخوار كنندگان به يك صورت است ، اما مواردي مانند علائم كلينيكي ، دسترسي به عامل بيماري ، عملكرد و تفسير آزمايش هاي تشخيصي در بين گاو و ديگر نشخوار كنندگان متفاوت است . دليل بروز اين اختلافات ، مي تواند وجود واريته ( گونه ) هاي مختلف باكتري عامل بيماري يون باشد . به دليل وجود اين اختلافات ، آزمايش هاي تشخيصي كه در مورد گاو استفاده مي شود ، در مورد ساير نشخوار كنندگان معتبر نيست .

نشانه هاي بيماري و همه گير شناسي آلودگي :

در حيواناتي مانند گوسفند ، بز ، شتر هاي لاما و آهو ، مراحل كلينيكي بيماري ، زودتر از گاو ديده مي شود . بر خلاف گاو كه نشانه هاي اوليه بيماري در آن به صورت اسهال مزمن و كاهش وزن مي باشد ، در مراحل ابتدايي آلودگي گوسفند و بز ، تنها كاهش وزن ديده مي شود و اسهال و انبوه شدن مدفوع ، تنها در 10 تا 20 درصد موارد كلينيكي و آن هم در مراحل انتهايي بيماري ديده مي شود . از جمله علائم ديگر بيماري در گوسفند و بز ، مي توان كاهش پروتئين هاي پلاسما ، ادم ( تورم ) بين فكي و شكسته شدن و كاهش كيفيت پشم را نام برد . در مراحل انتهايي بيماري در بز ، علائم ديگري مانند بي اشتهايي ، افسردگي و انبوه شدن مدفوع نيز ديده مي شود ، ولي اسهال به ندرت بروز مي كند . اين بيماري ، در بين لاما ، آهو ، گوسفند و بز ديده مي شود و در بز ، درگيري غدد پستاني نيز مشاهده مي شود . انتقال بيماري ، در درجه اول از طريق مدفوع حيوانات آلوده مي باشد ؛ اما با توجه به اين كه در گاو بيماري از طريق رحم ، شير و آغوز نيز منتقل مي شود ، بايد در اين حيوانات نيز به اين موارد توجه داشت .
پاراتوبركلوز را بايد از ساير عوامل مزمن كه باعث كاهش وزن مي شوند جدا نمود . از جمله بيماري هاي مشابه پاراتوبركلوز ، مي توان بيماري هاي دنداني ، بيماري هاي انگلي ، آبسه ( ورم هاي چركي ) روده ناشي از كورينه باكتريوم پزودوتوبركلوزيس (Coryne Bacterium Pseudotuberclosis) ، ويروس آنسفاليت مفصلي بز (AEV) ، ويروس پنومني پيش رونده گوسفند (OPPV) ، سوء تغذيه ( كاهش در micronutrient ها و macronutrient ها ) و كاهش منابع انرژش و پروتئين را نام برد .
تا به حال ، بررسي هاي چنداني در مورد شيوع اين بيماري انجام نشده است . اما در هر حال ، اين بيماري از بيمار هاي عفوني بسيار مهم نشخوار كنندگان كوچك است .
بررسي هاي صورت گرفته در مورد شيوع اين بيماري در اروپا ، ايسلند ، بريتانيا ، آفريقاي جنوبي ، نيوزيلند و استراليا ، يعني كشور هايي كه در آنها صنعت پرورش گوسفند وجود دارد صورت گرفته است . در يك بررسي كه در اسپانيا انجام شده است ، مشخص شد كه در 4/31 گله ها و 2 تا 5 درصد گوسفندان ، نتيجه دو آزمايش تشخيصي بيماري يعني آزمايش هاي الايزا و AGID ، مثبت بوده است . در طي اين بررسي ها ، مشاهده شد كه در گله هاي گوسفند شيري كه به فرم تحت كلينيكي بيماري مبتلا بودند ، بين ميزان مثبت بودن آزمايش الايزا و كاهش توليد شير رابطه اي وجود دارد . با مشاهده شدن علائم كلينيكي بيماري پاراتوبركلوز ، بايستي حيوانات آلوده را از گله جمع آوري نمود .
در نروژ ، ميزان آلودگي گله هاي بز كه به شدت آلوده هستند ، به حدود 50 درصد مي رسد . در طي يك بررسي كه حدود 15 سال به طول انجاميد ، در 7/4 تا 9 درصد بزهاي مورد بررسي ، بيماري پاراتوبركلوز مشاهده شده است . در امريكاي شمالي ، در ناحيه غربي ، با انجام كشت مدفوع مشخص شد كه 3 درصد از 2380 بزي كه از 6 مزرعه مورد آزمايش قرار گرفتند ، به بيماري پاراتوبركلوز آلوده بودند . در دو گله از 6 گله مورد بررسي ، وجود آلودگي مشخص شد و شيوع آن در گله هاي آلوده ، بين 6 تا 10 درصد اعلام شد . سن حيواناتي كه در اين بررسي آلوده بودن آنها مشخص شد ، بين 1 تا 5 سال بود و بيشترين ميزان بيماري ، در حيوانات مسن تر ديده شده بود .

آسيب شناسي :

زخم هاي بزرگ (gross) ناشي از بيماري يون كه در گوسفند ديده مي شوند ، عبارتند از افزايش متغير ضخامت در ناحيه ديستال روده كوچك ، تورم و بزرگ شدن گره هاي لنفاوي اين منطقه ، از بين رفتن چربي مزانتر و بزرگ شدن عروق لنفاوي مزانتريك كه مورد آخر ، در موارد شديد بيماري ديده مي شود . در گوسفنداني كه به بيماري يون مبتلا هستند ، زخم هاي دستگاه گوارش ، از يك افزايش ضخامت ملايم ( در 36 درصد موارد ) تا موجدار شدن شديد لايه موكوسي ( در 48 درصد موارد ) متغير هستند و ايلئوم ، ناحيه اي است كه آسيب ديدن آن با تناوب و شدت بيشتري ديده مي شود . در گوسفندان نيوزيلند ، پنيري شدن بافت و ايجاد مرگ بافتي ( نكروز ) مشاهده نمي شود و اين حالات ، تنها به ميزان اندكي و در طي مطالعات Shulaw در ايالات متحده گزارش شده است .
زخم هاي ايجاد شده در دستگاه گوارش ، در بز نيز متغير هستند . بيشترين موارد گزارش شده ضايعات عبارتند از افزايش ضخامت در ناحيه ديستال روده كوچك و بزرگ شدن عقده هاي لنفاوي مزانتريك . در طي يك بررسي ، موجدار شدن لايه موكوسي ايلئوم ، در 38 درصد موارد مشاهده شده است . بزرگ شدن عقده هاي لنفاوي مزانتريك و ايلئوسكال به همراه ادم ( تورم ) ، از ديگر ضايعات معمول در اين بيماري هستند و همچنين نكروز كازئوس و تجمع مواد معدني (mineralizaion) نيز از ديگر موارد مشاهده شده هستند .
در گوسفنداني كه علائم كلينيكي بيماري مشاهده مي شود ، دو نوع زخم هاي بافتي مشاهده مي شود . در اكثر گوسفندان ، نفوذ وسيع (Infiltration) سلولهاي اپي تليوئيد به داخل موكوس و زير موكوس ، به همراه تعداد زيادي از باكتري هاي اسيد-فاست (Acid-Fast) مشاهده مي شود . در تعداد كمتري از گوسفندان ، انفيلتريسيون موضعي لنفوسيت ها به همراه تعداد كمتري از سلولهاي اپي تليوئيد و باكتري هاي اسيد-فاست مشاهده مي شود . در بز نيز ، زخم هاي دستگاه گوارش به همين صورت هستند . در نمونه هاي كه آسيب هاي بافتي بيشتر باشد ، انتريت گرانولوماتوز و لنفادنيت ، به همراه نفوذ سلولهاي اپي تليوئيد و ديو سلولهاي چندد هسته اي حاوي باكتري هاي اسيد-فاست به زير موكوس و عقده هاي لنفاوي مشاهده مي شود .
تغييراتي كه در گره هاي لنفاوي مزانتريك و ايلئوسكال مشاهده مي شوند عبارتند از هيستوسيتوز سينوسي (Sinus histocytosis) ، نفوذ سلولهاي اپي تليوئيد حاوي اجرام اسيد-فاست ، به همراه ديو سلولهاي چند هسته اي و كانون هاي نكروز كازئوس ( پنيري ) . از تغييراتي كه در كبد گوسفندان بيماري ديده مي شود ، مي توان كانون هاي سلولهاي اپي تليوئيد و لنفوسيت هاي اطراف فضاي پورتال را نام برد . در بز هايي كه در مراحل پيشرفته بيماري هستند ، آسيب هاي گرانولوماتوز در ريه و كبد نيز ديده مي شوند .

تشخيص :

به دليل سير مزمن و پنهان آلودگي به اين باكتري ، نمي توان تنها از يك روش براي تشخيص آلودگي استفاده كرد . حيوانات آلوده ، ماهها پيش از آن كه پاسخ هاي ايمني مشخصي به آزمايش هاي انجام شده داشته باشند ، ميكروب عامل بيماري را از طريق مدفوع دفع مي كنند . گاهي ، هم پاسخ هاي ايمني به باكتري عامل بيماري و هم دفع باكتري ، گاهي قطع مي شود . روش هاي ايمني شناسي و كشت كه در حال حاضر استفاده مي شوند ، هنگامي بيشترين دقت را خواهند داشت كه بر روي حيواناتي استفاده شوند كه آلوده بوده ، علائم كلينيكي بيماري را نشان مي دهند و ميكروب هامل بيماري را نيز از طريق مدفوع خود دفع مي كنند و هنگامي كه در حالات تحت كلينيكي بيماري اين آزمايشها را انجام دهيم ، دقت آنها كمتر خواهد شد ؛ چرا كه در اين حالت ميزان دفع باكتري از طريق مدفوع بسيار كمتر خواهد بود . آزمايش هاي كه در حال حاضر استفاده مي شوند ، بيشتر ميشتر ميزان بيماري را در يك گله تخمين مي رنند تا در يك حيوان . مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس ، به صورت مجتمع در داخل ماكروفاژ ها ، لايه لامينا پروپرياي روده ، گره هاي لنفاوي روده و مدفوع حيوانات آلوده ديده مي شود . گونه هاي گوسفندي اين باكتري را به سختي مي توان با استفاده از محيط كشت جدا نمود و روش هاي فعلي ، تنها مي توانند گونه هاي مربوط به گاو ، آهو و بز را جدا كنند . در گله هاي گوسفندي كه از كشت مدفوع براي تشخيص استفاده شده بود ، باكتري عامل بيماري تنها 12 درصد از نمونه هايي كه علائم كلينيكي را نشان مي دادند جدا شد و براي رسيدن به همين پاسخ نيز ، به 12 ماه كشت نياز مي باشد . بنابراين استفاده از اين روش در گوسفند ، عملا ً ممكن نيست . لذا در گله هاي گوسفند ،تشخيص بيماري بر پايه علائم كلينيكي ، آسيب هاي بافتي و مشاهده اجرام اسيد - فاست مي باشد . بهترين بافت هايي كه مي توان از آنها براي تشخيص بيماري استفاده كرد عبارتند از محل اتصال ايلئوم و سكوم و غدد لنفاوي مزانتريك خلفي . گسترش هاي اسيد-فاست گرفته شده از مدفوع ، مي تواند در حدود 33 درصد از گوسفنداني كه به صورت كلينيكي آلوده هستند و 57 درصد از گوسفنداني كه آسيب هاي بافتي بيماري را دارند را مشخص كند ، اما اين كار ، تنها تشخيص احتمالي وجود مايكوباكتري ها است . با استفاده از آزمايش PCR كه به منظور جستجوي مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس در مدفوع گاو انجام مي شود ، مي توان در حدود 63 درصد از گوسفنداني كه به آسيب هاي بافتي بيماري دچار هستند را مشخص نمود . بر خلاف گاو ، آزمايش PCR درگوسفند حساسيتي بيش از كشت مدفوع دارد .
در بررسي هاي اخير مشخص شده كه سويه هاي گوسفندي مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس را مي توان با استفاده از محيط لوشتين-جانسون فاقد پيرووات (LJP) و محيط Middle BROOk 7H11/OADC جدا نمود . مشاهده كلوني كه باكتري كه بر روي محيط لوشتين-جانسون رشد كرده اند ، به دليل اندازه كوچك كلوني ها كاري مشكل است و بنابراين كلوني ها بايد در حدود 40 هفته رشد كنند . در آزمايش نمونه هاي مدفوع و نمونه هاي بافتي آلوده ، با استفاده از محيط لوشتين-جانسون ، 54 درصد پاسخ هاي بدست آمده صحيح بودند . روش كشت با استفاده از محيط Middle Brook 7H11/OADC ، منجر به مشاهده كلوني هاي باكتري در محيط مي شود ( محيط كمي اصلاح شده بود ، اما عصاره مايكوباكتين J به آن اضافه نشده بود ) .

آزمايش هاي سرولوژيك در گوسفند :

روش هاي سرولوژيك تشخيص پاراتوبركلوز در نشخوار كنندگان كوچك عبارتند از آزمايش AGID ، تثبيت عناصر مكمل (CF) و آزمايش الايزا . ايمني وابسته به سلول و دفع باكتري ، پيش از ايمني هومورال به وجود مي آيند . بنابراين آزمايش هاي سرولوژيك ، تنها مي توانند آلودگي حيوانات را در مراحل انتهايي نشان دهند .
دو آزمايش AGID و CF ( تثبيت عناصر مكمل ) دو آزمايشي هستند كه اكثرا ً مورد استفاده قرار مي گيرند . روش هاي مختلفي از آزمايش الايزا براي انجام در گوسفند و بز وجود دارد ؛ اما روشي كه بطور دقيق نشان دهنده آلوده بودن و يا عاري بودن يك گله از بيماري باشد و يا شيوع كم يا زياد آلودگي را نشان دهد وجود ندارد و اين امر ، تفسير آزمايش الايزا را كمي مشكل مي كند .
اختصاصيت اين آزمايش را مي توان در گله هايي كه عاري از پاراتوبركلوز هستند اندازه گرفت . با استفاده از گوسفنداني كه عاري از بيماري يون باشند (SPF) ، اختصاصيت اين آزمايش ها ، به صورت 5/97 تا 100 براي آزمايش AGID ، 96 تا 100 درصد براي آزمايش CF و 91 تا 100 درصد براي آزمايش الايزا مشخص مي شود . در اين بررسي ، تمام پاسخ هاي مثبت ، به عنوان پاسخ هاي مثبت ضعيف در نظر گرفته شده اند .
دو آزمايش الايزا و CF ، قادرند پادتن هاي كورينه باكتريوم پزودوتوبركلوزيس را نيز جستجو كنند و اين امر ، اختصاصيت اين دو آزمايش را در گله هاي آلوده به لنفادنيت پنيري ( لنفادنيت كازئوس ) كم مي كند . در گله هاي گوسفندي كه فاقد پاراتوبركلوز و لنفادنيت كازئوس هستند ، اختصاصيت اين آزمايش در حدود 88 تا 98 درصد و در گله هايي كه به لنفادنيت كازئوس مبتلا هستند ، در حدود 64 درصد مي باشد .
واكنش متقاطع پادتني به لنفادنيت كازئوس ، بسته به نوع پادتني كه در آزمايش الايزا استفاده مي شود ، مي تواند از 45 روز تا 90 روز باقي بماند . با استفاده از تيتر هاي مشخص پادتني در آزمايش الايزا و تكرار آزمايش ، مي توان واكنش هاي متقاطع پادتني را از عفونت واقعي مشخص كرد . آزمايش AGID كه براي تشخيص پاراتوبركلوز استفاده مي شود ، قادر به جستجوي پادتن هاي لمفادنيت كازئوس نيست . استفاده از آزمايش AGID در گوسفنداني كه به لنفادنيت كازئوس آلوده هستند ، اما فاقد پاراتوبركلوز باشند ، اختصاصيت اين آزمايش را تا 95 درصد بالا مي برد .
به دليل اين كه ما هيچ گاه نمي توانيم آلودگي به پاراتوبركلوز را در مراحل اوليه بيماري تشخيص دهيم ، تعيين حساسيت آزمايش ها كاري بسيار مشكل خواهد بود . حساسيت هايي كه در آزمايش ها براي هر تست اعلام مي شود ، بسيار متغير هستند و به مرحله آلودگي در گله و همچنين پادگن ( آنتي ژن ) استفاده شده در آزمايش هاي سرولوژيك وابسته هستند . در گوسفنداني كه علائم بيماري را نشان مي دهند ، حساسيت سه آزمايش AGID ، CF و الايزا بين 87 تا 100 درصد اعلام شده است . البته اگر اين آزمايش ها را در گوسفنداني كه در مرحله تحت كلينيكي آلودگي هستند و شدت آسيب هاي وارده به آنها متفاوت است استفاده كنيم ، ميزان حساسيت آزمايش ها تا 20 درصد كاهش خواهد يافت . در گله هايي كه شيوع بيماري پاراتوبركلوز كم است ، حساسيت آزمايش الايزا ، در حدود 48 درصد تخمين زده شده است . در سه مطالعه بر روي گوسفنداني كه علائم كلينيكي بيماري را نشان مي دادند ، حساسيت آزمايش AGID ، هم اندازه و يا بيشتر از حساسيت آزمايش الايزا اعلام شده است .
در كل به نظر مي رسد كه بهترين آزمايش سرولوژيك براي تشخيص پاراتوبركلوز ، آزمايش AGID باشد كه حساسيت بالايي ( در حدود 80 درصد و يا بيشتر ) براي تشخيص آلودگي حيوانات در مراحل انتهايي بيماري دارد . از اين آزمايش مي توان به منظور مشخص كردن حيواناتي كه بيش از 1 سال سن دارند و عامل بيماري را بين حيوانات ديگر گله و يا دام هاي نوزاد پخش مي كنند استفاده كرد . دام هايي كه نتيجه آزمايش AGID در مورد آنها مثبت بوده است هيچ گاه در آزمايش بعدي پاسخ منفي نخاوهد داشت و بنابراين بايد به مدت يك سال از گله جدا شوند . بين مثبت بودن نتيجه آزمايش الايزا و AGID ، همبستگي نا كاملي وجود دارد كه نشان دهنده اين نكته است كه در حيوانات مختلف ، دو آزمايش گوناگون ، مي توانند ميزان متفاوتي از پادتن ها را جستجو كنند . در يك بررسي كه در شمال آمريكا و نيوزيلند انجام شد ، از آزمايش الايزا براي آزمودن يك گله استفاده شد . ميزان مختلف پاسخ هاي اين آزمايش را مي توان به منظور تخمين زدن خطر و احتمال وجود آلودگي در گله مورد استفاده قرار داد . اما به منظور حل مشكلي كه در مورد اين آزمايش وجود دارد ، يعني حساسيت پايين اين آزمايش و اختصاصيت آن ، بايد تحقيقات بيشتري بر روي حيواناتي كه در مراحل تحت كلينيكي بيماري هستند صورت گيرد .

آزمايش هاي سرولوژيك در بز :

آزمايش AGID ، در بز حساسيتي شبيه به آزمايش كشت مدفوع دارد . اليته تمام حيواناتي كه نتيجه كشت مدفوع آنها مثبت بوده است نتيجه مثيت آزمايش AGID را نيز نخواهند داشت و ضمنا ًتمام موارد مثبت آزمايش AGID در كشت مدفوع موفق نخواهند بود . بنابراين بيشترين حساسيت را مي توان زماني داشت كه از هر دو آزمايش بطور همزمان استفاده كنيم . روش اقتصادي تر آزمايش اين است كه به دنبال آزمايش كشت مدفوع بر روي بز هاي يك ساله و مسن تر كه نتيجه آزمايش سرولوژيك آنها منفي بوده است ، آزمايش الايزا را نيز بر روي آنها انجام دهيم .
حساسيت آزمايش CF در بز ، در حدود 18 تا 80 درصد است و در اغلب موارد ، واكنش هاي غير كمپلماني ناشي از مصرف غير اختصاصي كمپلمان ، نه باعث واكنش هاي مثبت مي شود و نه بروز واكنش هاي منفي .
در بز ،نوعي آزمايش الايزاي تغيير يافته با حساسيت مشخص در حدود 54 درصد استفاده مي شود . در اين آزمايش 19 بز از 35 بزي كه مورد بررسي قرار گرفتند ( 54 درصد ) ، هم داراي پادتن عليه باكتري عامل پاراتوبركلوز بودند و هم باكتري در مدفوع آنها وجود داشت . 18 مورد از 128 بز ديگر كه در همان گله مورد بررسي قرار گرفتند ، در آزمايش مدفوع انجام شده بر روي آنها باكتري عامل بيماري مشاهده نشد ، اما پادتن باكتري در خون آنها وجود داشت . در اين گله كه عاري از علائم كلينيكي بيماري پاراتوبركلوز بود ، اختصاصيت آزمايش به ميزان 100 درصد تعيين شد .
در يك بررسي ديگر كه در اسپانيا انجام شد ، با استفاده از آزمايش الايزا بر روي بز هايي كه هم از نظر بافتي آسيب هاي مشخصي داشتند و هم كشت مدفوع آنها موفقيت آميز بود ، حساسيت آزمايش به ميزان 88 درصد مشخص شد و در گروهي كه سالم بودند و آزمايش كشت مدفوع آنها نتيجه منفي داشت ، اختصاصيت آزمايش در حدود 94 درصد تعيين گرديد . دقت اين نوع آزمايش الايزا در گله هايي كه شيوع بيماري در آنها زياد مي باشد ، بالا است ( در حدود 90 درصد ) . در گله هايي كه شيوع پاراتوبركلوز در آنها كمتر است ، ميزان تخميني مثبت بودن نتيجه آزمايش كمتر از 50 درصد است و در حيواناتي كه نتيجه آزمايش الايزاي آنها مثبت و بالا است بايستي آزمايش را با كشت مدفوع تاييد نمود . البته در گله هايي كه شيوع بيماري پايين باشد ، ميزان تخميني منفي بودن آزمايش كمتر است . ميلنر (Milner) اعلام نمود در بز هايي كه علائم كلينيكي بيماري را نشان مي دهند ، آزمايش الايزاي جذبي (Absorb ELISA) حساسيتي ( 87 درصد ) بيش از آزمايش AGID ( 73 درصد ) دارد . نتيجه آزمايش با شيوع آلودگي و شدت آسيب ها در ارتباط است . لنفادنيت كازئوس ( پنيري ) كه باعث كاهش اختصاصيت الايزاي پاراتوبركلوز در گوسفند مي شود ، در گله هاي بز نيز يك بيماري شايع است . تا كنون هيچ گزارشي كه ميزان اختصاصيت آزمايش الايزا را در گله هاي بز مبتلا به لنفادنيت كازئوس (CL) مشخص كرده باشد ارائه نشده است . براي گوسفندان و يا بز هاي شمال آمريكا هيچ نوع آزمايش الايزا كه كاملا ً تاييد شده و اجازه انجام داشته باشد وجود ندارد .

تشخيص آلودگي در گله :

شدت عفونت و يا ميزان پخش آلودگي در گله به عواملي مانند شرايط مديريتي ، تعداد حيوانات آلوده و مدت زمان آلودگي وابسته است . به دليل زمان رشد اين باكتري كه زماني طولاني است ، ممكن است با مشاهده يك مورد كلينيكي ، تعداد زيادي از حيوانات ديگر باشند كه در مرحله تحت كلينيكي بيماري قرار دارند . اين حالت ، همان حالت كوه يخ است كه در مورد بيماري يون وجود دارد و نمونه هاي كلينيكي بيماري در راس اين كوه يخ قرار مي گيرند . به ازاي هر نمونه كلينيكي بيماري ، 5 تا 15 درصد حيوانات ديگر گله ، به صورت تحت كلينيكي آلوده هستند . نسبت نمونه هاي كلينيكي بيماري به نمونه هاي كلينيكي به عوامل متعددي وابسته است كه عبارتند از :

1 - مدت زماني كه بيماري يون در گله وجود دارد ( يا به وجود بيماري مشكوك هستيم )

2 - در اين مدت چند نمونه بيماري شناسايي شده و يا مشكوك به آلودگي هستند .

3 - سن اولين نمونه آلوده

4 - آيا اولين نمونه آلوده از خود گله بوده و يا از گله اي ديگر خريداري شده است ؟

5 - حيوانات جوان جايگزين گله تا چه ميزان با نمونه هاي كلينيكي بيماري و نمونه هاي مشكوك به بيماري و يا مدفوع حيوانات آلوده در ارتباط بوده اند ؟

6 - ميزان مديريت مدفوع و يا رعايت اصول بهداشتي در اين گله تا چه ميزان است ؟

7 - تا چه ميزان گله را براي ورود حيواناتي كه ميزان آلودگي آنها مشخص نيست باز نگه داشته ايم ؟

براي تفسير مناسب آزمايش هاي سرولوژيك ، دانستن ميزان شيوع بيماري در گله الزامي است . ميزان تخميني يك آزمايش مثبت در گله هايي كه شيوع بيماري پايين باشد كم است ، مگر اين كه اختصاصيت آزمايش 100 درصد باشد .
انجام آزمايش ها به چند منظور است . مثلا ً براي اين كه تعيين كنيم ميزان حيوانات آلوده تا چه حد است ، حيوانات آلوده را شناسايي كنيم ، برنامه كنترلي لازم را در نظر بگيريم و در انتها موفقيت برنامه را ارزيابي كنيم ازا ين آزمايش ها استفاده مي كنيم . البته به دليل حساسيت پايين آزمايش هاي فعلي ، انجام آزمايش و جدا كردن حيواناتي كه از نظر سرولوژيك آلوده هستند به تنهايي قادر به كنترل آلودگي نيست . در گله هاي بز ، كشت مدفوع تمام حيوانات گله براي شناسايي حيوانات آلوده مناسبتر است . چرا كه با اين روش مي توان حيواناتي كه باكتري عامل بيماري را از طريق مدفوع دفع مي كنند ، شناسايي و جدا نمود . در گله هاي گوسفند ، از روش كشت مدفوع استفاده نمي شود و به جاي آن ، از آزمايش AGID استفاده مي شود . اگر آزمايش ها تنها بر روي زير مجموعه اي از گله انجام مي شود ، حيواناتي كه نمره بدني آنها كمتر از 2 باشد مي توانند بهترين اطلاعات را در مورد وضعيت آلودگي گله به ما دهند . تعداد و تناوب انجام آزمايش ها در هر گله به اهداف دامدار و همچنين سرمايه ما و براي جمع آوري نمونه و انجام آزمايش بستگي دارد . در گله هايي كه برنامه اي جدي براي كنترل بيماري مد نظر است ، آزمايش ها هر 6 ماه يك بار و يا بصورت ساليانه انجام مي شوند . اما هنگامي كه سرمايه دامدار كمتر است ، مي توان تنها يك بار آزمايش و به منظور مشخص كردن آلودگي انجام داد و با به دست آوردن اطلاعات ، برنامه كنترلي مناسبي را اتخاذ نمود . اگر آزمايش ها تنها بر روي يك گله انجام مي شوند ، بايد به منظور متمركز كردن توجه مان بر روي يك برنامه كنترلي ، وضعيت آلودگي را نيز در نظر بگيريم . مثلا ً آلودگي در كداميك از موارد زير ديده شده است : در دام هايي با سنين خاص ، نژاد و يا خانواده اي خاص ، حيوانات خود گله و يا حيوانات خريداري شده . همچنين با ارزيابي وضعيت بدن حيوان و ثبت ميزان وزن و توليد و عوامل كاهش دهنده آنها مي توان بدون انجام آزمايش ها نيز وضعيت گله را مورد بررسي قرار داد . حيواناتي كه نمي توانند وزن بالغ بدن خود را در مقايسه با بقيه حفظ كنند ، نمونه هاي مشكوك به بيماري هستند . ولي چنانچه عواملي مانند سوء تغذيه ، مشكل در دندان ها ، بيماري هاي انگلي ، عفونت هاي OPPV ( پنوموني پيش رونده گوسفند ) و يا لنفادنيت كازئوس در گله باشد ، حساسيت اين روش ها از آزمايش هاي سرولوژيك كمتر خواهد بود . اقدامات مديريتي در مورد حيوانات خريداري شده : معمولا ً بروز بيماري يون در گله ، به دنبال ورود حيوانات خريداري شده به گله مي باشد . متاسفانه در حال حاضر هيچ گونه آزمايشي كه قادر به مشخص كردن مراحل اوليه آلودگي در حيوانات خريداري شده باشد وجود ندارد . ممكن است فروشنده خود نيز از آلوده بودن گله اطلاعي نداشته باشد ، بنابراين خريدار بايد به اندازه كافي در مورد بيماري اطلاع داشته باشد تا بتواند سوال هاي مناسبي از فروشنده نمايد . خريدار مي تواند با تشخيص دادن آلودگي پيش از خريدن دام و با انجام اقدامات مديريتي در مورد حيوانات خريداري شده از ورود بيماري به گله جلوگيري كند . اين روش هاي مديريتي ، تحت عنوان محافظت زيستي (Biosecurity) ناميده مي شوند و در مورد بيماريهايي مانند بيماري يون و بعضي بيماري هاي ديگر بسيار كارآمد هستند . البته در صورتي كه امكلن بسته بودن گله وجود داشته باشد ، مي توان با انجام اين عمل بهترين محافظت را از گله به عمل آورد .

خريدار بايد مشخص كند كه امكان آلوده بودن به عامل بيماري در حيوان خريداري شده بيشتر است و يا در خود گله و بر اين اساس تصميمي مناسب اتخاذ نمايد . تعيين وضعيت آلودگي يك حيوان پيش از خريدن آن به ميزان قرار گرفتن حيوان در معرض بيماري وابسته است . بنابراين مشخص كردن وضعيت گله اي كه حيوان از آن خريداري شده ، درآن به دنيا آمده و يا ماه هاي اول زندگي خود را در آن سپري كرده است الزامي است . محل هاي حراج حيوانات و گله هاي فروشنده معمولا ً هيچ گونه تاريخچه اي در مورد دام ارائه نمي دهند تا بتوان از طريق اين اطلاعات احتمال آلوده بودن حيوان را مشخص نمود . بنابراين خريداران بايد خود در مورد وضعيت آلودگي گله هايي كه دام در آنها بوده سوال كنند .
گله اي كه دام از آن خريداري مي شود ، بايد از هرگونه احتمال آلودگي ، چه كم و چه زياد مبرا باشد . بهترين گله هايي كه مي توان دام را از آنها خريداري نمود گله هايي هستند كه در چند مرتبه آزمايش ، نتيجه آزمايش آنها منفي بوده و يا اين گله هايي كه بسته بوده اند و هيچ گونه نمونه مشكوك و كلينيكي بيماري در مورد آنها مشاهده نشده است . گله هايي كه سابقه اي از انجام آزمايش در آنها وجود ندارد ، اما در آنها روش هاي مديريتي مناسبي براي كنترل بيماري انجام مي شود ، از گله هايي كه مرتبا ً خريد و فروش دام در آنها صورت مي گيرد و مديريتي بر آنها وجود ندارد ، احتمال آلودگي كمتري دارند . گله اي كه نتيجه يك آزمايش در تمام آن منفي باشد ، نشان دهنده اين نكته است كه احتمال آلودگي در آن بسيار پايين است . حتي گله هايي كه در آنها تعداد كمي از حيوانات با نتيجه مثبت آزمايش باشند يا دام هاي مشكوك به آلودگي در آنها از بقيه جدا شده باشند ، خطر آلودگي شان از گله هايي كه آلودگي در آنها بطور مشخصي وجود دارد و روش هاي مديريتي ضعيفي دارند و يا از محل هاي حراج يا گله هاي فروشنده كمتر است .

حيواناتي كه نمره كلي بدن آنها پايين است ، دام هايي هستند كه احتمال آلودگي آنها به پاراتوبركلوز يا بيماري هاي معمول و مشابه ديگر دام هاي كوچك بسيار زياد است . چنانچه تاريخچه گله نامشخص است و يا موجود نيست ، مي توان با استفاده از آزمايش AGID بر روي حيوانات خريداري شده ، بيشتر حيواناتي كه در مراحل پيشرفته پاراتوبركلوز قرار دارند را شناسايي كرد . اگر نتيجه آزمايش منفي باشد ، ممكن است حيوان مورد بررسي باز هم آلوده باشد ، اما هنوز به مراحل پيشرفته بيماري نرسيده باشد . چنانچه انجام آزمايش بر روي حيوانات خريداري شده ممكن نباشد ، خريدار بايد حيوانات خريداري شده و مدفوع آنها را جدا كرده ، پيش از آن كه با حيوانات گله مخلوط شوند ، آنها را مورد آزمايش قرار دهد . با توجه به اين كه حساسيت ِ آزمايش هايي كه براي تشخيص آلودگي استفاده مي شوند پايين است ، خريدار بايد اقدامات بهداشتي را در مورد حيواناتي كه وضعيت آلودگي آنها مشخص نيست و مدفوع آنها انجام دهد .

مديريت و كنترل گله هاي آلوده :

در مورد بز : ريشه كن كردن بيماري

آزمايش هايي كه در برنامه هاي تست - جداسازي استفاده مي شوند ( مانند كشت و آزمايش هاي سرولوژي ) ، در بز حساس تر از گوسفند هستند . نمونه اي از برنامه ريشه كني آلودگي در يك گله توسط Gezon و همكارانش شرح داده شد كه در آن بيماري در يك گله بز كنترل و ريشه كن شده بود .
در اين گله ، خريداري حيوانات جايگزين ، به طور متناوب و در طي 7 سال با استفاده از روش هاي مديريتي بسيار سخت گير و آزمايش و جدا كردن نمونه هاي مثبت انجام شده است . انجام آزمايش ، به صورت اِعمال تست AGID بصورت فصلي و كشت مدفوع بصورت ساليانه مي باشد و در ضمن هر ماه وزن بدن نيز اندازه گيري مي شد . چنانچه كاهش وزن مشخص و پيش رونده اي مشاهده مي گرديد ، آزمايش ها بصورت ماهيانه انجام مي شدند . بز هايي كه نتيجه آزمايش آنها مثبت بود ، حتما ً يا بصورت جدا و در ساختماني مجزا نگهداري مي شدند ؛ و يا اين كه از گله جدا مي شدند . هدف از اين برنامه ، شناسايي موارد آلودگي در مراحل اوليه و حذف حيوانات آلوده ، به منظور كاهش بار ميكروبي مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس در محيط و همچنين كاهش خطر انتقال بيماري به حيوانات جوان تر و يا دام هاي بالغ غير آلوده مي باشد . در اين بررسي ، تمامي حيوانات جايگزين خريداري شده از بقيه حيوانات جدا مي شدند و پيش از ورود به گله ، آزمايش هايي تشخيصي بر روي آنها انجام مي گرفت . در ضمن به منظور جلوگيري از قرار گرفتن حيوانات جوان در معرض مدفوع حيوانات بالغ ، اين حيوانات را در محلي جداگانه نگهداري نمود .
تغييراتي كه در روش هاي مديريتي اِعمال مي شود ، بيشتر به جلوگيري از انتقال مدفوعي- دهاني بيماري توسط مدفوع ، علوفه و آب توجه دارند و براي رسيدن به اين هدف ، از آبخوري هاي اتوماتيك و ظروف غذاي مخصوص استفاده مي شود . استفاده از مرتع آلوده بايد متوقف شود و آغل ها را بايد چند بار در هفته تميز نمود . پرسنل دامداري بايد بين انبار مواد غذايي و آغل ، چكمه هاي خود را عوض نمايند .

مديريت :

در گله هاي تجاري ، گاهي ممكن است ريشه كن نمودن بيماري ممكن نباشد . بعضي از برنامه هاي كنترل آلودگي ، تنها حيواناتي را حذف مي كنند كه مقدار زياد باكتري را از مدفوع دفع مي كنند ، اما اين روش ها در سال بعد موفق نخواهند بود ( و بايد تمام حيواناتي كه باكتري را از طريق مدفوع دفع مي كنند جدا نمود ) . انجام مديريت بر مدفوع حيوانات ، به منظور كنترل انتقال مدفوعي-دهاني بيماري ، به خصوص در مورد دام هاي جوان بسيار مهم است . براي جلوگيري از انتقال مدفوعي-دهاني آلودگي در دام هاي جوان و تازه متولد شده ، بايد از آلوده شدن محل هاي زايمان و پرورش دام هاي جوان با مدفوع حيوانات بالغ جلوگيري نمود .
به منظور جلوگيري از آلودگي حيوانات تازه متولد شده به مدفوع دام هاي بالغ ، استفاده از بستر ها و آغل هاي تميز توصيه شده است . پستان ها و پشم حيوانات ، بايد عاري از آلودگي به مدفوع باشد . ميش ها بايد پشم چيني شوند و تغذيهه دام هاي جوان بايد با استفاده از دام هاي عاري از بيماري يون ( كه نتيجه آزمايش آنها منفي بوده است ) صورت گيرد و همچنين در صورتي كه شرايط مناسب وجود داشته باشد ، مي توان دام را در شرايط مصنوعي رشد داد . چنانچه پرورش دستي دام ها مدنظر ما نيست ، بايد حيوانات جوان را هر چه زودتر از شير گرفت و از قرار گرفتن آنها در معرض مدفوع حيوانات بالغ جلوگيري نمود . جدا نمودن حيوانات را مي توان با استفاده از تسهيلات مناسب ، ديواره ها و مناطقي كه رفت و آمد در آنها كمتر باشد انجام داد . بايستي از آلوده شدن آخور و مواد غذايي با چكمه ها ، جارو ، چرخ ، وسايل حمل و نقل و ديگر وسايل نظافت جلوگيري نمود .
در برنامه هايي كه سخت گيري آنها بيشتر است ، بايد وضعيت دام مادر نيز مورد بررسي قرار گيرد . هنگامي كه اين دام ها علائم كاهش وزن را نشان مي دهند و در مرحله تحت كلينيكي بوده ، مقدار زيادي باكتري را از طريق مدفوع دفع مي كنند ، خطر انتقال آلودگي پيش از تولد دام ، يعني در داخل رحم وجود دارد . با اين كه ميزان انتقال رحمي در گوسفند و بز اندازه گيري نشده است ، اما به هر حال آلودگي از اين طريق نيز منتقل مي شود . با توجه به خطر انتقال رحمي و يا آلودگي از طريق آغوز و يا شير آلوده ، بايد شرايط موجود را مورد سنجش قرار داد و بر اين اساس ، نتاج را يا حفظ و يا بطور كلي حذف نمود . مي توان بره هايي كه از ميش هاي مشكوك به آلودگي متولد شده اند به كشتارگاه فرستاد ، و نه از آنها عنوان دام هاي جايگزين در گله خودمان استفاده كنيم و نه اين كه به عنوان دام جايگزين به گله اي ديگر بفروشيم .
در گله هايي كه سيستم تغذيه به صورت چراي حيوانات است ، كنترل آلودگي روندي مشكل تر است و در اين مورد مطالعات كمتري صورت گرفته است . در بسياري از موارد ، جلوگيري از چراي گله نيز مقرون به صرفه نيست . در مواردي كه از مرتع براي تغذيه استفاده مي شود ، كنترل بيماري مستلزم شناسايي و حذف حيواناتي است كه ميزان بالايي از باكتري را دفع مي كنند . بكار بردن سيستم چرخشي استفاده از مرتع و جلوگيري از چراي بيش از حد ، از آلوده شدن مرتع به مدفوع خواهد كاست . همچنين بايد در صورت امكان حيوانات جوان هر چه زودتر از شير گرفت شوند و به منظور جلوگيري از آلوده شدن با مدفوع بالغين جدا شوند . در صورتي كه وضعيت آلودگي گله مشخص نيست ، بايد از اختلاط گله با ساير نشخوار كنندگان جلوگيري نمود و منابع آب را نيز از آلودگي دور نگه داشت .
پايه برنامه هاي كنترلي بيماري پاراتوبركلوز ، حذف كامل و متناوب مدفوع است . استفاده از مدفوع بايد در مراتعي صورت گيرد كه براي تغذيه دام استفاده نمي شوند و يا در همان فصل نمي رويند . چنانچه تمام حيوانات آلوده هستند ، برنامه هاي مديريتي بايد در مورد تمام آنها اِعمال شود . در صورتي كه انجام آزمايش و جدا سازي حيوانات ممكن نيست ، استفاده از بهداشت مناسب در گله ، همواره سدي محكم در برابر آلودگي ايجاد خواهد نمود .

واكسيناسيون :

استفاده از واكسيناسيون براي كنترل بيماري پاراتوبركلوز در گوسفند ، در ايسلند و بريتانيا انجام مي شود . در ايسلند ، تمام 148 مزرعه پرورش گوسفند كه مورد بررسي قرار گرفتند ، به دو دسته واكسينه ( 3273 بره ) و غير واكسينه ( 3148 بره ) تقسيم شدند . واكسيناسيون در 93 درصد موارد باعث كاهش مرگ و مير ناشي از پاراتوبركلوز خواهد شد . كران ول (Cranwell) واكسيناسيون را به همراه روش هاي مديريتي در گله اي كه 9 درصد از حيوانات نابالغ آن به دليل آلوده بودن جدا شده بودند استفاده نمود . در اين بررسي ، تمام دام هاي جايگزين كه زير يك ماه سن داشتند ، با استفاده از واكسن تغيير يافته Weybridge واكسينه شدند . تغييرات مديريتي اعمال شده عبارت بودند از جداسازي سريع نمونه هاي كلينيكي و بره هاي اخير آنها ، شناسايي حيوانات آلوده و ثبت ميزان ركورد هر دام . با انجام اين روش ، در طول سه سال ميزان نمونه هاي كلينيكي بيماري به ميزان قابل توجهي كاهش يافت . ميزان عدم موفقيت واكسيناسيون در اين بررسي ، 6/0 درصد بود . در گله هاي گوسفند ، واكسيناسيون دام هاي جايگزين روشي مناسبتر براي كنترل است . با توجه به شرايط هزينه/منافع و شبيه سازي هاي اپيدميولوژيك انجام شده توسط Juste مشخص شد كه واكسيناسيون دام هاي جايگزين روشي مناسبتر ( از نظر هزينه ) در كنترل بيماري در گله هاي گوسفند است . البته اين حالت تمام روش هاي مديريتي را در بر نمي گيرد .
در گله هاي بز نروژ ، با استفاده از واكسيناسيون در يك دوره 15 ساله ، ميزان شيوع پاراتوبركلوز از 53 درصد به 1 درصد كاهش يافته است . روش مديريتي آزمايش و جدا سازي كه پيش از توليد واكسن عليه پاراتوبركلوز مورد استفاده قرار مي گرفت به دليل پايين بودن حساسيت آن روشي غير موثر بود . در حال حاضر در ايالات متحده از واكسيناسيون براي كنترل بيماري استفاده نمي شود و اين امر به دليل تاييد شده نبودن واكسن هاي فعلي مي باشد .

خلاصه :

بيماري پاراتوبركلوز نشخوار كنندگان كوچك از نظر جغرافيايي ، بسيار پراكنده است . در بعضي از گله ها ، پاراتوبركلوز كلينيكي ، باعث كاهش وزن مزمن مي شود كه اين امر از دلايل اوليه اي ا ست كه دام هاي بيمار است را جدا مي نماييم . آثاري كه در آلودگي هاي تحت كلينيكي مشاهده مي شود كمتر شرح داده شده اند ، اما اغلب عبارتند از كاهش توليد شير در گوسفندان شيري و كاهش توليد در آهو هاي گوشتي . ضمنا ً اين بيماري به دليل كاهش فروش دام هاي نژادهاي خالص سبب ضرر هاي اقتصادي زيادي نيز مي شود .
تشخيص آلودگي در بز ، آهو و لاما در درجه اول بر پايه كشت مدفوع و يا بافت ، به همراه آسيب شناسي بافتي (histopathology) است . به دليل اين كه سويه هاي گوسفندي مايكوباكتريوم پاراتوبركلوزيس به سختي رشد مي كنند ، تشخيص در گوسفند بر پايه مشاهده آسيب هاي بافتي به همراه اجرام اسيد - فاست مي باشد . تست AGID از آزمايش هاي اختصاصي تشخيص سرولوژيك نمونه هاي كلينيكي پاراتوبركلوز است و با ميزان باكتري هاي دفعي از راه مدفوع و شدت آسيب هاي وارده در ارتباط است ؛ اما حساسيت آن در گله هاي بز كه آلودگي تحت كلينيكي دارند كمتر است . آزمايش CF ( تثبيت عناصر مكمل ) مي تواندحيوانات آلوده را شناسايي كند ، اما اختصاصيت آن بسيار كم است . روش هاي الايزا نيز از روش هاي ديگري هستند كه به منظور بررسي گله هاي گوسفند و بز مورد استفاده قرار مي گيرند . اما اين آزمايش در گله هايي كه با لنفادنيت پنيري (CL) آلوده باشند اختصاصيت بسيار كمي دارد . استفاده از كورينه باكتريوم پزودوتوبركلوزيس و يا مايكوباكتريوم فلئي مي تواند اختصاصيت اين آزمايش را بيشتر كند ، اما در اين زمينه نيز به بررسي هاي بيشتري نياز مي باشيم . در حال حاضر آزمايش الايزاي فعلي ، به صورت آزمايشي در نشخوار كنندگان كوچك استفاده مي شود و مي توان از آن بر روي حيواناتي استفاده نمود كه داراي بيش از يك سال سن هستند و از اين راه ، ميزان آلودگي گله را ارزيابي نمود . استفاده از آزمايش الايزا براي تشخيص آلودگي در يك دام ، مستلزم تاييد پاسخ آزمايش با ديگر تست هاي سرولوژيك و يا آزمايش جستجوي ميكروب مانند كشت باكتري و يا PCR است . به منظور تعيين حساسيت آزمايش الايزا به بررسي هاي بيشتري نياز است ولي در بررسي هاي انجام شده ، ميزان حساسيت آزمايش الايزا در گوسفند ، با حساسيت آزمايش AGID تقريبا ً يكي و يا كمتر است .

بيماري پاراتوبركلوز را مي توان با استفاده از روش هاي مديريتي و آزمايش و جدا سازي حيوانات آلوده ؛ و يا واكسيناسيون به همراه اِعمال مديريت بر انتقال مدفوعي-دهاني بيماري كنترل و در گله هاي بز حتي ريشه كن نمود . مديريت انتقال مدفوعي-دهاني به منظور جلوگيري از قرار گرفتن حيوانات جوان در معرض آلودگي الزامي است . روش هاي كنترل ، بسته به اهداف هر دامدار و شرايط اقتصادي متفاوت هستند . تعداد آزمايش هاي انجام شده و روش هاي مديريتي اِعمال شده ، بر حسب توانايي هاي دامدار ، اهداف و سرمايه دامدار متغير هستند . در يك ايالت بايد گله هايي كه آلودگي در تاريخچه آنها وجود ندارد و يا گله هايي كه احتمال كمي مبني بر آلوده بودن آنها وجود دارد شناسايي شوند . اين گله ها ، از منابع عمده و مطمئن تهيه دام هاي جايگزين براي گله هاي خريدار هستند .



    صفحه اصلي